✍ پایگاه خبری ایذه نامه (ایزنا) – خبر نویسی و خبرنگاری شیوههای مختلفی دارد، مثلا در تهران یک جور مینویسند، در اهواز یک جور و در ایذه هم یک جور دیگر!
اینکه چه کسی را خبرنگار آزاده و به معنای واقعی کلمه و چه کسی را (دوزاری نگار، شارلاتان نگار و آگهی نگار و یا در خدمت نگار) معرفی کنیم سالهاست گریبانگیر اهل قلم شده است.
تشخیص قلم خوب از قلم بد یعنی کمک به روح فرهنگ و فهمیدن راه روشن از بیراهه رفتنها. یکی از آسیبهای جدی حوزه خبر، در خدمت نویسی است. اینکه چگونه بنویسیم که خوشایند شخص یا گروه خاصی باشد.
هدفدار نوشتن و در مسیر اهداف و برنامههای مشخصی نوشتن را باید بزرگترین خیانت به روح آزادگی خبرنگار هنرمند و گرفتن روح انتقادی او درجهت تجاوز به حقوق بر حق مردم دانست.
تجاوزِ بزرگتر آنجاست که به اسم خبر نگار بیاییم به روح کلمات تجاوز کنیم و بهخاطر زر و زور کلمات را دانسته و ندانسته، بیرحمانه برای خوشخدمتی در جهت منافع شخصی و گروهی افرادی وادار به ابتذالگویی کنیم.
*فضای مجازی نویسی خبرنگاری نیست
متاسفانه باید رواج فضای مجازی و بی در و پیکری این حوزه را یکی دیگر از عمده مصائب حوزه خبر قلمداد کرد.
فضای مجازی همانگونه که فرصت نشر بیشتر و راحتتری را برای اهل قلم ایجاد کرد، متاسفانه باعث ورود طیف تازهای به عرصه خبر شد که بهخاطر بیسوادی این افراد و فقدان نظارتهای قانونی در این حوزه باعث ایجاد بیشترین ابتذالها درحوزه خبر شد.
اینروزها به لطف فضای مجازی و گروههای واتسآپی هر جنس خبرنگاری را میشود دید. خبرنگارهایی با ادبیات لومپنیسم و سهمخواهیهای پرخاشگرانه.
ایجاد فضایی درجهت تهدید مدیران سازمانها و ادارات دولتی به اسم روشنگری در گروههای واتسآپی و تلگرامی و رواج روح باجگیری و سهمخواهی به نام خبر و جبرنگاری!
جامعه خبر زمانی شاهد تنزل بیشتر خویش شد که مدیران سازمانها و گاها نمایندگان مجلس، بهخاطر ارتباطات مردمی تریبون به دستها، میکروفون بهدستها، برخی مدیران گروههای واتسآپی و تلگرامی و حتی مداحان و گاگریوخوانها این افراد را نیز در ردیف خبرنگاران قرار دادند.
تهدیدات شبهخبرنگاران واتسآپی و مدیران تلگرامی در شهری مثل ایذه کار را به جایی کشانید که مدیران سازمانها و افراد صاحب عنوان به جای خدمترسانی به مردم، شبانهروز برای پاسخگویی به مدیران اینگونه گروهها حاضر و آماده باشند. در حالیکه رسانه میتواند به عنوان یک مرجع رسمی، جامع و قابل اعتماد ناقل تمام این بحثها باشد.
این مدیران بهجای پاسخگویی به مردم با حضور همیشه آنلاین خود در این گروهها حافظ منافع شغلی و سازمانی خویش هستند.
*مدیر حافظ پست به جای مدیر مردمی و پاسخگو!
باید پذیرفت که خبر و حوزه خبر نه در سطح جهانی و کلان، بلکه در سطح جغرافیایی کوچک مانند ایذه کار بسیار خسته کننده و خطیری است. خطر از آن روی که آزاده نوشتن با وجود افرادی که خبر و نقد درست به مذاقشان خوش نمیآید کار بس دشوار و خسته کنندهای است و از آن روی که در این وادی خبرنگار واقعی را بیرحمانه با هر طیفی به اسم خبر نگار جمع میبندند.
بدون شک سهم مهم ادارات متولی مانند ارشاد به عنوان حامی اصلی خبرنگاران بیشتر از پیش رنگ خود را نمایان میکند و تابوی کاری که از گذشتههای دور تاکنون به عنوان ساماندهی خبرنگاران و رسانهها و معرفی آنها به عنوان قشر مستقل در این کار از سایر مدیران گروهها و کنشگرهای گهگاهی مجازی باید بشکند و متولی باید به جای زیر دین بودن پستهای مدیریتی و وابستگی سیاسی، حامی و یاریگر قشر همیشه در خطر رسانه و خبرنگار باشد.
چه بسا که در روزهای اخیر منتهی به روز خبرنگار به دلیل عدم مشخص بودن وضعیت خبرنگاران و رسانهها در ایذه در فضای مجازی شاهد نامهای نوظهور به عنوان خبرنگاران خادم مردم در یکسال گذشته بودهایم، افرادی که نامشان این روزها در میان پیامهای پر تعداد لطف شهروندان به رسانه و خبرنگار و قدردانی از زحمات آنها برای نخستین بار دیده میشود ولی نشانشان، خبرشان، تلاششان و خروجی کارشان تا به امروز هیچگاه ملموس نبوده است.
*به قلم سوگند
به قلم سوگند، به خون سیاهی که از حلقومش میچکد سوگند، به رشحهخونی که از زبانش میتراود. سوگند، به ضجههای دردی که از سینهاش بر میآید.
سوگند، که توتم مقدسم را نمیفروشم، نمیکشم، گوشت و خونش را نمیخورم، بهدست زورش تسلیم نمیکنم، به کیسه زرش نمیبخشم، به سرانگشت تزویرش نمیسپارم. (دکتر علی شریعتی)