امروز باز هم یورش وحشیانه خاک نفسهای بریده کارون را و نفسهای نیمه جان اروند را تازیانه زد، تازیانهای که که در بیتدبیریهای گذشتههای نه چندان دور و امروزهای پر هیاهو همچنان بوی خاک میدهد. به گزارش ایزنا، نفت هورالعظیم که هیچ، سرفههای کودکانمان را تداوم بخشید، تدبیر دولت و انجام وظیفه نمایندگان هم آرزوست […]
امروز باز هم یورش وحشیانه خاک نفسهای بریده کارون را و نفسهای نیمه جان اروند را تازیانه زد، تازیانهای که که در بیتدبیریهای گذشتههای نه چندان دور و امروزهای پر هیاهو همچنان بوی خاک میدهد.
به گزارش ایزنا، نفت هورالعظیم که هیچ، سرفههای کودکانمان را تداوم بخشید، تدبیر دولت و انجام وظیفه نمایندگان هم آرزوست و بود و امروز سرنوشت مبهم کودکان خوزستان در هجوم ریزگردها و استرس کارونی آب، لحظه سپری می کنیم، کارون برای همیشه خواهد رفت؟
کودکان دشت و نخلستان، کودکان بلوط و کوهستان، کودکان هور، کودکان نفت، کودکان رودخانههای جاری، روزگار بیگرد و غبار، کودکان کارون، جراحی، اروند، بهمنشیر، زهره، گرگر، دز، سیمره، شطیط، کرخه، شاوور، مارون و… چشمان به گرد و خاک نشسته ایرانبانان کودک و کوچک امروز و نفسهای تنگ شده مردان بزرگ فردای این سرزمین در انتظار مسئولان است تا هر صبح از برق چشمانشان گلهای امید بچینیم.
امروز باز هم یورش وحشیانه خاک نفسهای بریده کارون را و نفسهای نیمه جان اروند را تازیانه زد، تازیانهای که در بیتدبیریهای گذشتههای نه چندان دور و امروزهای پر هیاهو همچنان بوی خاک میدهد.
صفحه اول، تاپ یک رسانهها: آلودگی و غبار خرمشهر و آبادان از ۶ برابر حد استاندارد گذشته؛ پروازهای فرودگاه آبادان تعطیل شد؛ فرودگاه اهواز در گرد و غبار به تعطیلی کشید؛ گرد و غبار خوزستان به ۱۶ برابر حد استاندارد رسید؛ شرق خوزستان و ایذه خوش آب و هوا هم نفسهایش خاکی شد؛ ریههای اندیمشک نفس نمیکشد و…
امروز در تیتربازی رسانهها با بوی خاک سپری میشود و تلویزیونی که فقط نشان میدهد خاکهای برخواسته از گوشه و کنار هنوز پایان نیافتهاند و بوی ماناییشان تا ۷ کوچه آنسوتر از خوزستان رسیده است؛ طوفان خاک غرب کشور را درنوردید؛ خاک به مرکز رسید.
و شاید با خاک به مرکز رسید تازه کمی سازمان محیطزیست کشور و وزرای مربوطه کمی به خود تکان دهند، تکانی که مبادا نفسهایشان خوزستانی شود و تازه کمی از دردهای خاکی ریه خوزستانیها را درک کنند.
با اینکه خوزستان دیروز را با خاک افطار کرد و سحری امروز را با چای و خاک به روزه نشست، باز هم آسمان امان نداد و خاک بارید، آنگونه که حتی در باران سیلآسای بهاری هم باران نبارید، ولی ناز نفسش عجب خاکی بارید.
امروز دستهای خاکی مادر بزرگی، نفسهای بریده پدر بزرگی، نگاههای ملتمسانه کارگر روزهداری، سرفههای نفس بریده جانباز شیمیایی خانه کناری روایت از دردی داشت که دارد به یک دهه از ولادتش میگذرد و با اما و اگرها شب را به صبح میرساند.
امروز باز هم مردم دیار خوزستان؛ نفسهای نخل و بلوط در انتظار نگاه و یا نیمنگاهی از سوی ابتکار پردازان و مدعیان حقوق محیطزیست کشور دارند، اما امروز به مانند دیروز نفسهایمان بوی خاک میدهد…
==============
یادداشت: وحید اورکی
==============
انتهای پیام/*